شکست و خاموش شدن اعتراضات امروز مردم، شکست ملت ایران خواهد بود
جمشید عنبرستانی – شاید فقط خواجه حافظ شیرازی که صدها سال قبل شناخت دقیقتری از مردم امروز ایران نسبت به موجود کلاهبردار و حیلهگری به نام ملا و آخوند داشت نمیداند که بیش از نود درصد مردم ایران از حکومت ملایان حاکم بر کشور و حاکمان دزد و بیوجدان و کلیت این نظام فاسد نه تنها ناراضی، بلکه تنفر حداکثری داشته و آرزوی برچیده شدن بساط این حکومت و اضمحلال و نابودی آن را دارند.
چهل و سه سال از ماندگاری و عمر ننگین حکومت ملایان در ایران که در چپاول و جنایت و ویرانگری در جهان یکتا و بینظیر و بیمانند است گذشت. از رفتاری که اکثریت مردم ایران تا کنون و طی این مدت در مقابل زشتیها و خیانتها و ناجوانمردیهای حکومت اسلامی آخوندها نسبت به خود نشان دادهاند میتوان درک کرد که اکثریت بالایی از مردم ایران در امید و آرزوی واهی نابودی حکومتی بسر میبرند که زندگی چند نسل از ایرانیان را تباه کرده و کشور آباد ایران را به مرز بیابانی شدن کشانده و ملتی را به فقر و تنگدستی دچار کرده. چرا که طی چند دهه تلاش واقعی برای ایجاد یک اتحاد و همبستگی ملی و فداکاری و ازخودگذشتگی برای رهایی خود و میهن از وجود این حکومت اهریمنی نشان ندادهاند و در انتظار یک ناجی نشستهاند و از بها دادن برای رسیدن به آزادی خودداری میکنند و به تحمل نکبت و فلاکت روزافزون که به آن خو گرفتهاند ادامه میدهند. در حالی که بخشی از این جمعیت ناراضی جان خود را بر سر مخالف با جمهوری اسلامی در خیابانها از جمله در دی ۹۶ و آبان ۹۸ از دست دادهاند و بسیاری از معترضان در زندانها گرفتارند.
حکومت آخوندها و مزدورانش چهل و سه سال است ملت ایران را به مرگ گرفتهاند تا به تب راضی شوند و با سیاست «سفت کن، شل کن» مردم را به بازی گرفته و حقوق آنها را وحشیانه لگدمال کرده است.
در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی، اوباشان حکومت اگر شخصی کراوات زده را در خیابان میدیدند در نهایت وقاحت و نامردی با تمسخر و اهانت کراوات مرد را قیچی میکردند و اگر با مقاومت و اعتراض آن فرد مواجه میشدند او را مورد ضرب و جرح قرار میدادند و یا وی را بازداشت کرده و با خود میبردند. این اوباشان در آن دوره حتا به قیچی کردن موی سر مردان و جوانان در خیابانها و محلهها که به نظر آنان نامناسب به نظر میرسید مبادرت میکردند.
وحشیگری سربازان گمنام امام زمان بیشتر از همه متوجه زنان و دختران ایرانزمین بود که لبهای ماتیک زده دختران را با تیغ و چاقو زخمی میکردند و اگر تار مویی از زیر روسری دختری نمایان بود و یا ناخنهایش را لاک زده بود، دختر بیچاره را در نهایت بیشرمی و بیحرمتی بازداشت میکردند و معلوم نبود این وحشیها چه بلایی بر سر دختران و زنان بازداشتی میآوردند.
غرب در چاه مماشات بلندمدت با شرارت
زمان فیلی- بعداز یک سال بلهبرون اروپاییها در کافه وین با جمهوری اسلامی، عروسی برجام به جایی رسیده که نامش «ابتذال» سیاسی است. پیشبینی گفتگوی رخوتآور غربیها از ابتدا ساده بود اما بازی آنها در زمین حریف شرور یعنی همان چانهزنیهای عبث مدتدار به عنوان خواست جمهوری اسلامی از دو عامل وجود «فساد» و«طمع» از سوی طرفین غربی که باعث مماشات با شرارت شده، نمیتواند خارج باشد.
بیاعتنایی و پا گذاشتن غربیها بر ارزشهای غربی در خلال مذاکرات از ابتدا شکست خوردهی وین نقطهی گم شدهی ماجراست که عدم شفافیت از بطن گفتگوها، به همراه نبود کنفرانس خبری بعد از جلسات متعدد، این مهم را ثابت مینماید. در حقیقت اگر غربیها بر اصول خود ایستادگی و پایبند باشند، هرگز در مقابل نمایندگان تروریسم عریان جهانی نخواهند نشست و این نشان از نقاط ضعف سیاسی- دیپلماتیک آنان در رفع بحرانهای موجود دارد.
روی دیگر رفتارهای خارج از عرف غربیها هم میتواند صادق باشد. اروپاییها برای پیش بردن اهداف سیاسی-اقتصادی همواره با انتخاب گزینهی غلط یا ریسک بالا، از پرداخت درست هزینه طفره رفته و حال آنها نیز مانند جمهوری اسلامی یاد گرفتهاند با تنش بدان دست یابند! امید و اعتماد به نظام نامشروع ولایت فقیه این فرضیه را در کنار نحوهی رفتارشان مقابل روسیه، بیشتر تحقق میبخشد.
تلاش همهجانبه و مکرر اروپا برای احیای برجام در حالی صورت میگیرد که ملایان حاکم بر ایران، بیشتر از طرفین غربی نیازمند و مشتاق هستند؛ چنانکه حاضرند تن به هر خفّتی بسپارند اما با توجه به ضعفهای فاحش سیاستگذاری غرب، آنها خود را دست بالا نشان داده تا در ادامهی رویهی باجگیری همیشگی، علاوه بر کسب امتیازات بیشتر، با خرید وقت هم برنامهی تروریستی- هستهای خود را پیش ببرند و هم با عدم کنترل و نظارت بر تحریمها راحتتر از همیشه به قاچاق فروش نفت و بنزین ادامه دهند.
سفرهای متعدد، هماهنگکنندهی اروپایی برجام به تهران در راستای قانع کردن مافیای آخوند- پاسدار برای بازگشت دوباره به مذاکرات، حاصل بلاهت سیاسی- دیپلماتیک و چشم بستن بر واقعیات موجود است که هم کشورهای اروپایی و هم ملت ایران با آن دست به گریبان هستند.
اروپائیان در حالی بر روند شکستخورده برجام همچنان پافشاری مینمایند که دزدسالاران حاکم نیک آگاهند، آنها در حال حاضر به دلیل جنگ اوکراین با بحران انرژی مواجه هستند و همین برای حاکمیتی که از هیچ اصولی برخوردار نیست کافیست تا خود را تعیینکننده نشان دهد.
فردوسی میتوانست فکر ما را عوض کند
علی اصغر ارجی - پیشرفت و تمدن دو مشخصه عمده دارد؛ نخبگانی که برای سرزمین خود افق تازه اندیشیدن میآفرینند و جامعهایی که روح آزادی و آفرینندگی را پاس میدارد. بنابراین به صرف چند شاهکار ادبی و هنری هیچ ملتی خردمند و بزرگ نمیماند. وقتی تکرار و تقلید رسم و عادت زندگی مردمی شد، روشنی هم رنگ میبازد.
اگر به پیشینه ادب و هنر ایران نگاهی بیندازیم، گویی چند قله بلند داریم و باقی بیابان تکرار. اگر حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی داریم و مضامین عمیق و رنگارنگ، اما کم نیستند شاعرانی که تکرار یکدیگرند و چراغهای خاموش برای این سرزمین. فضای شعر کلاسیک فارسی پر است از صنعتپردازی و تشبیه و استعارهسازیهای کلیشهایی که به کار ساختن و انسجام و نظریه نمیآید.
در این میان فردوسی، شخصیتی بینظیر است. او به تنهایی میتوانست راه روشنی برای ما باشد و روش درست اندیشیدن و خلق را برای ایران ترسیم کند. صحنهآرایی و فضاسازی در شاهنامه چنان بدیع و شگفتآور است که سینماگران و منتقدان هنری امروز را به تحسین واداشته و آنها را با مونتاژ، میزانسن و سناریوهای سینمایی قیاس میکنند.
فردوسی طبعی چون آب روان و ذهنی نظاممند دارد. فکر طراح و سواد بصریاش نمیگذارد اضافات، تکرارها و نگاه قالبی شاهنامهاش را سست و ضعیف کند. همه اصول ادبی را به اندازه، متناسب و مبتکرانه بهره می برد. کافی است در اینجا فقط به استفاده ظریف او از صنعت کنایه اشاره بکنیم.
او برای وضوح تصویر به جای روش معمول یعنی استفاده از تشبیهات زیاد و ممل، به ذات کلمه اتکا میکند. به عبارتی از دو معنای ظاهری و باطنی کنایه، تصویر اولیه و ظاهری را برجسته میکند و چنان این شگرد را در سراسر شاهنامه میگسترد که اثر به شکل طبیعی وجه نمایشی و بصری مییابد:
فریدون برآشفت و بگشاد گوش
ز گفتار مادر برآمد به جوش
دلش پر ز درد و سرش پر زکین
به ابرو ز خشم اندر آورد چین
بازدید کننده گرامی، نوشته هایی که از هم میهنان در این تارنما منتشر می شوند، در راستای آگاهی رسانی و باور و احترام به آزادی اندیشه و بازتاب آزاد آن است و نویسندگان شخصا مسئول نظرات و نوشته های خود هستند. دیدگاه ها و اندیشه های ابراز شده در این نوشته ها، لزوما سیاست یا مواضع نهاد مردمی را منعکس نمیکنند. |
